دقیقا یک سال پیش !
به نام خدا
پارسال همین موقع ها رفته بودیم سفر شمال ...
سفر خوبی بود . از مشهد رفتیم محمود آباد و سر راه از گنبد کاووس هم دیدن کردیم . چند روزی محمودآباد بودیم و بعد رفتیم لاریجان ، ویلای یکی از دوستان دوران دانشگاه .
16 مرداد 92 ، ساحل محمود آباد :
17 مرداد 92 ، بابا در حال ساختن یک کاروانسرای کویری در ساحل دریا ! ، گل رخ در حال توضیحات مهندسی ! :
آخرین مراحل ساخت کاروانسرا ، تزئینات نمای بیرونی ! :
18 مرداد 92 ، روز عید فطر ، هوای شمال ابری و دریا هم نا آرام بود .
بچه ها با مامان ! ، گل رخ با دریای مواج مشکل داشت :
بعد از ظهر به طرف جاده هراز و لاریجان حرکت کردیم . هوا سرد و بارانی شده بود . ویلای آقای رضایی در نیمه راه روستای نوا ، روبروی کوه دماوند :
هوای سرد کوهستان و گل رخ که با لباس های بچه های دیگه پوشانده شده :
دو روز طول کشید تا کمی هوا بهتر بشه ؛ شب دوم مجبور شدیم بخاری هیزمی رو روشن کنیم . نیمه شب چند دقیقه ای برف ! هم بارید .
شهاب و آرش ، پسر آقای رضایی :
و آقای رضایی با لبخند معروفش ! :
دانشجویان دانشگاه تربیت معلم تهران در حدود سال های 75 تا 78 ، ایشان و اجراهای طنزشان را به خاطر دارند ! .
دوشنبه 21 مرداد ، هوا صاف و خوب شده بود که به سمت مشهد حرکت کردیم .
حلزونی که شهاب در راه پیدا کرد و قصد داشت با چسباندن به شیشه ماشین تا مشهد بیاوردش ! .
حلزون بی نوا به ساری نرسیده گم شد ! .