گل رخگل رخ، تا این لحظه: 13 سال و 18 روز سن داره
شهاب شهاب ، تا این لحظه: 19 سال و 9 ماه و 25 روز سن داره

گل رخ

با دخالت دست و پا !

1393/6/30 23:16
نویسنده : بابای گل رخ
2,129 بازدید
اشتراک گذاری

به نام خدا

اول :

هفته گذشته ، یکشنبه رفتیم فردوس و پنجشنبه برگشتیم ؛ از مشهد گوجه فرنگی و انگور خریدم و بردم تا در باغ باباآقا رب و شیره درست کنیم .

 

تهیه رب گوجه فرنگی که مثل هر سال بود و تازه ای نداشت ؛ جز اینکه تعداد کسانی که رب خانگی مصرف می کنند خیلی زیاد شده و بعد از ماجرای پالم در لبنیات به نظر می رسد که مردم نسبت به خوراکی ها حساسیت بیشتری دارند .

رب های بازاری که با بسته بندی و اسامی جذاب و با ذکر " بدون دخالت دست " به بازار عرضه می شوند اکثرا وارداتی از چین هستند . عمو علی ( برادرم ) چندین بار از بندر عباس به مقصد کارخانه هایی در مشهد رب چینی بار زده و به مقصد رسانده است ؛ در بسته بندی هایی شبیه یک " ساندیس " غول آسا و 2 یا 3 تنی ! ؛ خدا عالم است که این عصاره از چی ساخته شده و چرا آنقدر ارزان بوده که بصرفد از چین به مشهد حمل شده و این جا بسته بندی شود ! .

تهیه شیره انگور مکافاتی داشت عظیم و با تمام وجود فهمیدم که شیره های کیلویی 8 یا 10 تومنی که تا پارسال می خریدم ، شیره هرچی بودند شیره انگور نبودند ! . شهاب و گل رخ عجیب عاشق " اردشیر " هستند و این خوراکی خوشمزه از ترکیب " ارده " و " شیره " متولد می شود و به همین دلیل مصرف شیره انگور ما بالاست .

انگور ها را در شرایط کاملا بهداشتی شستیم و درون گونی و روی سکویی مخصوص و با پوتین هایی که اختصاص به کشتن انگور و انار دارند ، آبگیری کردیم . 

باباآقا مقدار مشخصی خاک شیره به آب انگور ها اضافه کرد و این ماده ایست معدنی که باعث بریدن آب انگور و ته نشین شدن رسوبات آن می شود . یک شب به همان حال ماند و فردا یک بار جوشانده شد ؛ این جوش اول اسم جالبی داشت ؛ " بدرقه جوش " ؛ دوباره گذاشتیم ته نشین شود و بعد از تصفیه کامل دوباره تا قوام آمدن جوشاندیم . از 20 کیلو انگور دو و نیم کیلو شیره حاصل شد که به زحمتش نمی ارزید اما یک بار تجربه کردنش لازم بود ! .

بدرقه جوش !

دوم : 

سفر کوتاه ما برای شهاب و گل رخ هم جالب بود . 

گل رخ در باغ باباجان ، پارسال هم همین جا عکس داشت !

سوم :

فردا سال تحصیلی شروع می شود و به سنت حسنه هر ساله تمام کلاس ها رو بعد از ظهر گرفتم . صبح ها با گل رخ خانه ایم و نگهداری گل رخ هم خیلی ساده تر از سال های گذشته است . آخر تابستان همیشه برایم دلگیر و آزار دهنده است و با این روحیه حساس ! معلم شدن و اول مهر عذاب مضاعفی است ! .

 

 

پسندها (3)

نظرات (7)

مامان پرهام
1 مهر 93 23:14
سلام عجب! خیلی جالب بودند. هم شیره و رب درست کردن. هم نگهداری از گل رخ هم علاقه ی عجیب به مدرسه و تدریس!!!
بابای گل رخ
پاسخ
شاید تغییری در برنامه ایجاد شد و قسمتی از بار سنگین تدریس کم شد ! ؛ شاید ...
نرجس
2 مهر 93 12:48
سلام ،سال تحصیلی جدید مبارک.
مامان النا
3 مهر 93 10:55
مبارکتون باشه.به سلامتی نوش جان کنید.
مهدی شمس آبادی
4 مهر 93 1:01
درباره ی رب خانگی موافقم !! گرچه در ناحیه ی ما صف طولانی کامیونها و وانتها و تراکتورهای تریلردار را دیده ام که بر در کارخانه های رب منتظرانند و خواهرم جایی خوانده بود که مادران چینی شیرخشک چینی به فرزندانشان نمی دهند !!! در مورد شیره ی انگور نکاتی را از یاد برده ای!! شما انگور را از میدان هم که خریده باشی دوبرابر قیمتی که به باغدار پرداخت شده بابتش پول داده ای و میزان و مقدار انگورت هم اندک بوده درحالیکه باغدار و شیره پز مقدار بیشتری از انگور باغشان را به شیره تبدیل می کنند و ... ته حرفم این است که به ان قیمتی که می فروشند هم ایشان را صرفه دارد و هم اوشان را !! و از غذاهای مورد علاقه ی پدر که مبدعش ماییم !! اردشیر شیره است : ارده و شیره را باهم ممزوج کرده ، قدری شیر به آن افزوده و گرمش می کنیم و در آن نان ترید کرده و بعنوان یک وعده ی غذایی تقدیم می کنیم و شیره ی ما از دوست می رسد و بابتش بهایی نمی پردازیم !!! در ایام دانشجویی هم اتاقیی داشتیم دزفولی و ما را به ارده _ سیلو عادت داده بود !! این طعام نیکو آمیخته ای بود از ارده ی دزفول و شیره ی خرما که آنان سیلو می نامیدندش و کلوچه های خرمایی خانگی که می اورد نیز خوردن داشت !! این لبخند دلبرانه که از گلرخ دیدیم می گوید از سال دگر به آن مرتبت خواهد رسید که از پدر نگاهداری کند ! بچه ی با استعدادی به نظر می رسد به شرط اینکه باباش ذوقش را کور نکند و اگر باغستانی ما فردوسی درآید یکی از نظریات ما تایید خواهد شد که جماعت کویری در خند و طنز یگانه اند !! به شهاب هم سلام برسان و بگو لبخند زدن از گل رخ بیاموز !! و این خاک شیره را ما دیده ایم اما از ترکیبش بی خبریم و از دلیلش باخبرمان کردی !! خدات در همه حال از بلا نگه دارد که نیکو همسخنی هستی و چنته ات همیشه پر است از خوبها و نیکها و تازه ها و سنتهای حسنه ات هم حسنه اند و خیلی شهرآشوبی شهرآشوب !!!
بابای گل رخ
پاسخ
انگور شیره متفاوت از انگور بازاری است و این مطلب رو امسال از باباآقا یاد گرفتم . انگور بازار را با جادوی گوگرد بزک می کنند و به وقت شیره پختن این گرد سمج به هیچ شکلی پاک نمی شود و شیره ی حاصل شده هم کدر خواهد بود! .برای شیره انگوری لازم است که آرایش نکرده باشد !!! .
مهدی شمس آبادی
5 مهر 93 18:45
ما یادمان رفته بود بنویسیم سبزواریها در چه مواضعی از شیره ی انگور بهره می برند ان شاالله که شما هم چندتایی بر این سیاهه بیفزایید !! نان و شیره ، کاربرد مرباگونه ی شیره ، برف شیره ، تخم مرغ شیره ، قرمه شیره ، سکنجبین که نباشد کاهو را با شیره سرو می کنند !! ، در طبخ حلوا نیز شیره به کار می برند و سری به کاروند فارسی بزنید و ببینید چقدر ما در تقلب صاحب سبکیم !! گوشت گاو را به جای زعفران به خلق الله قالب می کنیم ؛ چون شما به غش در معامله علاقمندید گفتیم بی خبر نمانید !!!
بابای گل رخ
پاسخ
کاربرد شیره انگور برای ما ارده و شیره ، تخم مرغ و شیره ، ماست و شیره ، اشکنه شیرین ، کاهو با شیره ، برف و شیره و البته انگشت و شیره است ! ؛ حوصله داشته باشم خورشت فسنجان رو هم با شیره شیرین می کنم که سخت مقوی و خوشمزه است و ترکیب گردو و رب انار و شیره ی انگور در این خورشت بسیار هماهنگ ، یعنی محال ممکنه که ذوقی در چشیدن طعم ها داشته باشی و عاشق این خورشت نشوی ؛ البته از ابتکارات خودم است ! .
مهدی شمس آبادی
7 مهر 93 10:38
آشپزیهای تو آیا چه شد ؟ عاقبت مرغ و مسما چه شد ؟ خوردنی و خوشمزه شد طبخ تو یا سبب لب گزه شد طبخ تو ؟ گل رخ و بانو و شهاب و پدر جرات اظهار نظر یا دگر داشته یا ممکنشان نیست این حد همه به به و هی آفرین ! وقت نبود و نشد این مثنوی مثل خورشت تو لذیذ و قوی !!!
مامان فاطمه
28 آذر 97 17:51
یادش بخیر تا چند سال پیش که حیاطی داشتیم و حوصله‌ای، خودمان رب می‌پختیم. دیگه نمیشه تو آپارتمان رب پخت. یعنی میشه اما خیلی سخته.
niniweblog
تمامی حقوق این صفحه محفوظ و متعلق به گل رخ می باشد