شروع فصل بافتنی !
به نام خدا
اول :
با سرد شدن هوا ، انگار حسی در مادر ها بیدار می شود که اسمش را می توان گذاشت : " حس بافتنی " ! .
در مشهد هزاران مادر کنونی یا مادر آینده به شکل غریزی و غیر ارادی رهسپار دروازه طلایی و بازار خاتم می شوند تا قسمتی از این حس را درمان کنند ! ؛ پاساژ پروانه که در تمام بهار و تابستان رونقی نداشته ، ناگهان با هجوم عاشقان و سوته دلان بافتنی مواجه می شود ؛ این بازار زیرزمینی نقلی ، مرکز اصلی خرید وسایل بافتنی در مشهد است .
امسال به سنت هر ساله رفتیم برای خرید کاموا ؛ برای من یک کلاف پشم صددرصد برای کلاه ؛ برای شهاب هم طبق معمول کلاهی تازه ، چون شهاب عادت داره که هر ساله و به دفعات قسمتی از دسترنج مادرش رو در مدرسه گم کنه ! ؛ برای گل رخ هم شال و کلاه جدید ...
دوم :
رفتیم عکاسی و از بچه ها عکس پرسنلی ! گرفتیم .
عکس های قبلی شهاب خیلی بچه گانه بود و گل رخ هم برای دفترچه بیمه نیاز به عکس داشت .