سلطان دردها
به نام خدا
جمعه ، آخرین روز سال 93 رو با درد کلیه آغاز کردم ؛ گمان نکنم که در عالم پزشکی دردی شدیدتر از درد کلیه وجود داشته باشه ؛ بی جهت نیست که این درد رو " سلطان دردها " لقب داده اند .
صبح جمعه رفتم بیمارستان رضوی و دو آمپول دیکلوفناک و دیازپام زدم ؛ تا برگشتن به خانه درد ساکت شد اما حمله ی اصلی سر سفره ی نهار و بعد از خوردن دومین قاشق سبزی پلو ماهی شروع شد ! .
" سلطان دردها " قابل توصیف نیست ! ؛ دل پیچه ی شدید ، حالت تهوع و درد وحشتناک پهلوها ... ؛ عصر جمعه دوباره رفتم بیمارستان رضوی و دو آمپول مرفین و سه آمپول " ناشناس " دیگه تزریق کردم اما سلطان رهایم نکرد ؛ پرستارهای اورژانس بیمارستان رضوی و متخصص کشیک اورژانس هیچ راه دیگری به ذهنشان نمی رسید ؛ تمام مسکن ها و مخدر ها رو امتحان کرده بودند . برای این که خودشان را خلاص کنند ، پیشنهاد دادند که به بیمارستان امام رضا و کشیک اورولوژی مراجعه کنم .
بیمارستان امام رضا در ساعات پایانی سال محشر کبری بود ! ؛ از تمام بیمارستان ها و درمانگاه های مشهد ، بیماران رو ارجاع داده بودند و حضور زائران هم جمعیت رو دو برابر و شاید بیشتر کرده بود . سونوگرافی کردم و معلوم شد که درد از دو سنگ سمج 3 و 6 میلی متری است ! .
خلاصه کنم که شروع سال 94 رو همراه با " سلطان دردها " جشن گرفتیم ؛ دیروز عصر با حال زار و نزار رفتیم درمانگاه ارولوژی بیمارستان امام رضا ؛ هر چقدر برای " سنگ شکن " زار زدم ، قبول نکردند و گفتند که بخش سنگ شکنی تا 15 فروردین تعطیل است ، تحمل کن و 15 فروردین بیا !!! ؛ تمام دیروز و دیشب هم درد کشیدم و الان چند ساعتی هست که درد رهایم کرده است ! ؛ خبر ندارم که این رها کردن موقتی است یا دائمی ؟! چون چند بار دیگر هم رها کرده و بعد از مدتی با انرژی و توان مضاعفی برگشته ... .
به اندازه ی تمام سال ، مسکن و مخدر تزریق ، استعمال یا مصرف کرده ام !!! ؛ حتی نمیشه دراز کشید و خوابید چون درد کلیه با دراز کشیدن بیشتر میشه ! ؛ فردوس رفتن هم تا اطلاع ثانوی تعطیل شده ؛ وقتی در شهری مثل مشهد امکان مداوای سنگ کلیه نباشه ، فردوس کوچک ما چگونه برهوتی خواهد بود ؟!!!