رشد
به نام خدا
جمعه جشن تولد کوچکی برای 4 سالگی گل رخ گرفتیم . امروز که عکس های 4 سال گذشته رو مرور می کردم ، از سرعت عجیب گذر زمان متعجب شدم ! .
فروردین 90 ، اولین روز تولد
دو ماهگی
3 ماهگی
9 ماهگی
زمستان 90
فروردین 91
یک سالگی
یک و نیم سالگی
دو سالگی
اولین روزهای ترک شیر مادر
3 سالگی
4 سالگی
فکر نکنم که همیشه لازم باشه که " بر سر جوی بنشینیم " و " گذر عمر " رو ببینیم ؛ همین عکس ها " ز جهان گذران ما را بس " ! .
پی نوشت :
یادم رفت که بنویسم تولد گل رخ در خانواده ی ما ، رکوردی صد و بیست ساله را شکست ! . سال های سال بود که شهرآشوب ها دختری نداشتند ؛ من و سه برادرم تنها فرزندان پدر هستیم و خواهری نداریم ؛ پدرم تک فرزند بوده و خواهر و برادری ندارد ؛ پدر بزرگم تنها یک برادر داشته ؛ پدر بزرگم پسر عمه هایی داشته که ثابت می کند پدر پدر پدر پدرم دختر یا دخترهایی داشته است !.
آن مرحوم را در فردوس با نام " میرزا حامد امام جمعه " می شناخته اند ؛ زیلوهایی رنگ و رو رفته ، با درج اسمش در حاشیه ی زیلوها در مسجد جامع قدیم فردوس وجود دارد . شنیده ام که در دوره ی ناصرالدین شاه قاجار ، از اشخاص مورد احترام و معروف فردوس بوده است . قبرش در قبرستان سادات فردوس ( قبرستان خموشی ) درون چهارطاقی و بالای تپه ای مشرف بر قبرستان قرار دارد ؛ نوروز که از تپه بالا رفته بودم ، متوجه نبش قبر آن مرحوم توسط افرادی شدم که به امید گنج و آثار باستانی ، خواب صد ساله ی پیرمرد را برهم زده بودند .
فکرش رو بکنید که در خانواده ای بعد از صد و اندی سال ، دختری به دنیا بیاید !!! .