گل رخگل رخ، تا این لحظه: 13 سال و 30 روز سن داره
شهاب شهاب ، تا این لحظه: 19 سال و 10 ماه و 6 روز سن داره

گل رخ

اول مهر

به نام خدا ساعت 10 صبح امروز ، یعنی لحظه ای که این عکس رو گرفتم ؛ گوگل * در خواب عمیقی غوطه ور بود . خوشبختانه امسال هم برنامه مدرسه برای شیفت بعد از ظهر ردیف شد تا  کابوس مهدکودک نداشته باشیم . صبح شهاب رو رسوندم مدرسه . داداش داره میره کلاس چهارم . خانم عرفانی ، معلم خوب سال گذشته امسال یه پایه بالاتر اومد تا برای معلم شهاب هم دغدغه ای نداشته باشیم . البته ایشون یک ماه اول ، سفر حج مشرف شده اند و مدرسه فعلا معلم حق التدریس گرفته ؛ با این وجود با شناخت والدین از خانم عرفانی ، خیال همه راحت است .  البته بعد از گرفتن عکس متوجه شدم گلی تا گردن خیسه ! خلاصه تا جمع و جور کردن دسته گل خانم ، شیرینی اول مهر تلخ که نه ... به قول م...
2 مهر 1392

فرشته نجات !

    عکس بالا لحظه یک عملیات نجات واقعی رو نشون می ده . ( کیفیت عکس پایینه ؛ چون این یک عکس سراسرنما یا پانوراما بوده که برای درج در وبلاگ سایزش تغییر زیادی کرده . ) روز عید فطر ساحل محمودآباد خیلی شلوغ بود ( سمت راست عکس ) ما قسمت خلوتی از ساحل رو انتخاب کرده بودیم که سنگهای بزرگی تا لبه آب داشت . با شهاب مشغول آبتنی و عکاسی و ساخت قلعه بودیم . وقتی این عکس رو از ساحل گرفتم ، گلی بچه ای رو نشون داد و گفت :"  نینی گیه " ( نی نی گریه می کنه ! ) . اینجا بود که ما متوجه دختربچه ای هم سن گلی شدیم که گریه کنان سعی می کرد از لابلای سنگ ها به طرف دیگر ساحل بره . دور و بر ما کسی نبود و جایی که ما بودیم برای یک بچه به خاطر نزدیکی ب...
29 شهريور 1392

جنگل گلستان

15 مرداد صبح زود از مشهد راه افتادیم به طرف شمال . وسط تابستون اما هوا سرد و بعد از بجنورد مه خیلی غلیظی جاده رو گرفته بود . به جنگل گلستان که رسیدیم کمی بارندگی به سردی هوا اضافه شده بود . کنار جاده ، داخل جنگل یه گله گراز دیدیم . از همه سنی گراز توی گله بود  . از سه تا نونی که چناران گرفته بودیم برای صبحانه ، دو تا نصیب گراز ها شد ! .   ...
28 شهريور 1392

قلعه های شمال

چند روزی رفته بودیم شمال . این قلعه ها رو به ترتیب 16 , 17 و 18 مرداد توی ساحل محمودآباد ساختیم . برای قلعه آخر به همراه شهاب از تمام تجربه 2 روز گذشته استفاده کردیم تا یک شاهکار معماری خلق کنیم اما در مراحل پایانی هجوم امواج قلعه رو به این حال و روز انداخت !  ...
13 شهريور 1392

قلعه جنوب

4 فروردین امسال ، ساحل تیس چابهار . با شهاب وقتی جزر دریا کامل بود این قلعه رو ساختیم . آب با ما 300 متر فاصله داشت . اینجا مد دریا شروع شده و به نزدیکی قلعه ما رسیده . قلعه هم در حال تخریب کامل !!! ...
3 شهريور 1392

مرد برگی !

13 و 14 تیر با عمو عباس رفته بودیم کلات نادری . دیدن "کاخ خورشید " هم رفتیم . فواره های محوطه کاخ نادری رو میراث فرهنگی سال ها قبل از روی نمونه های به جا مونده اولیه بازسازی کرده . نادر شاه از آب کلات رضایت نداشته و دستور میده که آب مصرفی کاخ رو از آب " قره سو " در فاصله حدود پنج کیلومتری کلات تامین کنن . فواره هایی هم در اطراف کاخ نصب شده که در اثر اختلاف ارتفاع بین کاخ و قره سو کار میکرده .  به محض اینکه به محوطه کاخ رسیدیم ؛ شهاب،گلی و علیرضا شروع به آب بازی با فواره های کاخ کردن.  برگ هایی رو از درخت های محوطه می کندن و به عنوان قایق داخل جوی آب باریک دور کاخ مینداختن . ما مشغول دیدن موزه توی زیرزمین بودیم ؛ وقتی برگشتیم پی...
14 مرداد 1392

آخرین برف سال 91

آخرین برف زمستونی ، اسفند 91 در پارک ملت ... گلی و مامان چون کفش مناسب نداشتن نتونستن از ماشین پیاده بشن و بیان توی پارک . من و بابا رفتیم برای عکاسی ! برف سنگینی باریده بود و چند درخت رو شکسته بود .  ...
14 مرداد 1392

سنگ ساعت ...

نوروز 92 یه سفر مفصل داشتیم به کرمان ، چابهار ، بندر عباس و قشم . توی این عکس گلرخ زیر سنگ ساعت توی حمام گنجعلی خان کرمان نشسته . اینجوری که راهنمای حمام می گفت نور خورشید از این سنگ نازک عبور می کنه ( توی عکس هم مشخصه ! ) و مردم متوجه می شدند که چقدر زمان باقی مانده برای استفاده از حمام دارند . برای خانم ها زمان استفاده در طول روز و برای آقایون فقط هنگام سحر بوده و به عبارت ساده تر هر وقت نور خورشید روی این سنگ بوده یعنی " ورود آقایان ممنوع " ! . الان که این مطلب رو می نوشتم به ذهنم رسید که پس موقع ابری بودن آسمون چیکار می کردند ؟ ...
12 مرداد 1392
niniweblog
تمامی حقوق این صفحه محفوظ و متعلق به گل رخ می باشد