بی نام و نشان
به نام خدا
در جمعه ای که گذشت ، ساعت 30 دقیقه ی بامداد ، ملک عبدالله پادشاه 90 ساله ی عربستان از دنیا رفت و پیکرش را بلافاصله بعد از برگزاری نماز جمعه ، بدون هیچ تشریفاتی در قبرستان عمومی ریاض و در قبری بی نام و نشان به خاک سپردند .
این تنها شدن ناگهانی ، این دست کشیدن بی مقدمه از همه چیز و همه کس ، این که در گوری بی نام و نشان دفن شوی و همه ی آشنایانت تو را از خاطر ببرند ، این که یکباره فقط خودت باشی و اعمالت و خدا ، برای من خیلی خیلی رعب آور است .
سنگدلی عرب ها رو درک نمی کنم ! ؛ شلغم که زیر خاک نمی کنید ؛ طرف از لحظه ی تولد شاهزاده ای در کشور بوده ؛ 20 سال کشور رو اداره کرده ؛ 10 سال رسما پادشاه بوده ؛ کلی برادر ، خواهر ، همسر و فرزند داره ؛ 90 سال زندگی کرده ؛ همه ی اقوام ، بستگان و مردم عادی ، کم و بیش خاطره ای ازش دارند ؛ خوب یا بد ، برای خودش شخصیتی بوده ...به محض این که از دنیا رفت ، رفت ... نه یادی ، نه سوگی ، نه سنگ قبری ، هیچ ... ولش کردند در برزخ و برگشتند ! .
عکس های مراسم تشییع رو که دیدم ، خیلی دلم گرفت ؛ خیلی زیاد ... نه برای پادشاه عربستان که برای خودم ! ؛ این سرنوشت محتوم ماست . البته که فرقی نمی کند در گوری بی نام و نشان دفن شوی یا در گورستانی مجلل و باشکوه ؛ در کارنامه اعمال نوع قبر و سنگ مزار را نمی نویسند ؛ دوری یا نزدیکی قبر به بزرگان دین هم نقشی در آخرت ما ندارد که " هارون " نزدیک ترین اشخاص به امام رضاست ! .