گل رخگل رخ، تا این لحظه: 13 سال و 24 روز سن داره
شهاب شهاب ، تا این لحظه: 19 سال و 10 ماه سن داره

گل رخ

گل زمستان

1392/10/7 0:58
نویسنده : بابای گل رخ
1,069 بازدید
اشتراک گذاری

به نام خدا 

اول :

دیشب گل رخ روی یک " تخته سفید " کهنه و قدیمی با یک ماژیک سبز نقاشی زیر رو می کشید که ازش عکس گرفتم ؛ کلی هم در جزئیات دقت به خرج داده بود ! . هر از گاهی به نقاشی نگاه می کرد و بعد از تفکری خاص ! یک جای بخصوص رو پر رنگ تر می کرد .  من که از سبک کارش سر در نیاوردم ؛ احتمالا باید سبک " پُست‌امپرسیونیسم " باشه ! 

 

 

خاطره این نقاشی رو فقط با عکس میشه زنده نگه داشت !

 

********************************************************************

 

دوم : 

جشن تولد من با حضور عمو عباس و خانواده و " منان " به عنوان میهمان ویژه برگزار شد .

اینم کیک تولد که به خاطر بچه ها 2 تا شمع روش روشن شد و توسط گلی فوت شد . ( فقط 2 شمع تولد توی خونه داشتیم ! )

 

 

 

 

 

من ساعت 4 صبح دوشنبه 5 دی 1356 به دنیا آمدم . مادرم یادش هست که برف خیلی سنگینی می بارید و 15 محرم بود و پدرم به خاطر داره که جیمی کارتر برای تعطیلات کریسمس آمده بود ایران ! . 

 

 

*************************************************************************

 

سوم : 

 

امروز داشتم گلدان های داخل بالکن رو برای رسیدن به یک " ویوی قشنگ " ( view ) جابجا می کردم ؛ چشمم افتاد به گلدان کوچک " بگونیای عروس " . پشت گیاهان دیگه ، توی یک گوشه دنج گل داده بود ؛ البته یه گل خیلی کوچیک اما قشنگ و با توجه به سرمای خشک و استخوان سوز این روز های مشهد که پشت پنجره جریان داره این قشنگی لطف دیگه ای داشت .

 

 

جالبه این موقع سال گل داده چون بگونیا یه گیاه گرمسیریه و خیلی عادت سرما رو نداره . گلش قشنگه اما عطر و بویی نداره ؛ کلا گیاهان مناطق حاره ای گل های معطر ندارن . من بیشتر از بوی گل ها خوشم میاد تا از ظاهرشون ؛ و بین گل ها گل رز محمدی برترین گله ! ( البته به نظر من ) .

 

********************************************************************

 

چهارم :

 

قرار بود با عمو علی برم بندرعباس ، نشد ؛ عمو علی تریلی داره و از بندر عباس برای ترکمنستان بار میبره . گفت اگه بیکاری بیا بریم بندر و قشم ؛ وقت خوبی برای خرید بود اما در آخرین لحظه منصرف شدم . حوصله سفر رو نداشتم . بهتره بگم برای این سفر باید با هزار نفر هماهنگ می کردم و حوصله این هماهنگی ( منت کشی ! ) رو نداشتم . می رفتم خوب بود هم فال و هم تماشا ! .

عید در اوج گرانی و شلوغی رفتیم قشم ، بازم کلی از مشهد ( که خودش مظهر ارزانی در ایرانه !) ارزان تر بود . الان توی دی ماه که جای خود دارد ! . 

قرار شد عمو علی سر راه برگشتن چند کیلویی پرتقال " عسل " جنوب بیاره ! تا ببینیم ... 

 

 

پایان 

 

*********************************************************************

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!
مطالبی دیگر از این نی نی وبلاگی

نظرات (4)

عمو قدرت
9 دی 92 13:59
تولدت مبارک !
سلام
12 دی 92 22:12
جیمی کارتر ؟!!!
علی
21 دی 92 21:39
سلام چه وب نازی داری حیف نیست در وبلاگتون از شکلک استفاده نمیکنید خوشحال میشم که به وبم بیایید واز شکلکام استفاده کنید تا وبتون خوشمل تر والبته زیبا تر ورویایی بشه من منتظر حضورت گرمتون در وبلاگم هستم وخوشحال میشم نظرتونم درباره ی وبم بدونم پس من منتظرم
یه دوست
29 آذر 97 21:45
۱_ الان دیگه گل‌رخ باید برای خودش یه نقاش حرفه‌ای شده باشه 😊 ۲_ تولدتون هم مبارک 🌷 ۳_ گل دادن گل بگونیا و هر گل دیگه‌ای اگر باغبان خوبی مثل شما داشته باشن اصلاً چیز عجیبی نیست. ۴_ قشم هم مثل صدها شهری که نرفتم ببینم باید دیدنی باشه.
niniweblog
تمامی حقوق این صفحه محفوظ و متعلق به گل رخ می باشد