گل رخگل رخ، تا این لحظه: 13 سال و 25 روز سن داره
شهاب شهاب ، تا این لحظه: 19 سال و 10 ماه و 1 روز سن داره

گل رخ

شروع شلوغ ماه مهر ! ( 2 )

به نام خدا  نزدیک به سه هفته از شروع مهر گذشته ؛ این سه هفته خیلی سرمون شلوغ بود ؛ اما حالا کارها افتاد روی روال همیشگی ... دوم : مثل یک خانواده سنجابی ! این چند هفته به جمع آوری آذوقه برای روزهای سرد زمستان گذشت . کلی سبزی برای آش و سوپ و قرمه سبزی خشک کردیم ؛ سیر ترشی ، شور ساده و شور گوجه فرنگی  درست کردیم ؛ رفتیم میدان بار نوغان و آلو خریدیم و خشک کردیم : سوم :  معلم امسال شهاب ، خانم جوانشیر ، جلسه ای برگزار کرد و روش تدریسش رو گفت ، اینقدر شرح و تفسیر و جزئیات داشت که سردرد شدم ! ؛ به خانم معلم هم گفتم که خوب بود تمام این مطالب رو روی کاغذی می نوشتید و تحویل ما می دادید ؛ خانم جو...
19 مهر 1393

شروع شلوغ ماه مهر ! ( 1 )

به نام خدا نزدیک به سه هفته از شروع مهر گذشته ؛ این سه هفته خیلی سرمون شلوغ بود ؛ اما حالا کارها افتاد روی روال همیشگی ... اول :  امسال در خرداد برنامه سال تحصیلی جدید رو تنظیم کردم ؛ توی دو تا مدرسه و فقط بعد از ظهرها ؛ در طول تابستان هم مرتب به مدارس سر می زدم تا احیانا تغییری در برنامه من ایجاد نشه ؛ فقط هم کلاس اول گرفته بودم ؛ با اولی ها خیلی راحت ترم . سه شنبه اول مهر ، بعد از ظهر رفتم مدرسه و سر کلاس ؛ 10 دقیقه ای نگذشته بود که مستخدم مدرسه اومد دم در کلاس و گفت که معاون فناوری ( مسئول برنامه ریزی درسی دبیران ) با شما کار داره . رفتم پایین ؛ یکی از دوستان مثلا صمیمی ! رو دیدم که با جناب معاون در حال بحث و جدله ؛ با دی...
19 مهر 1393

چوب معلم

به نام خدا دیروز ( شنبه ) ظهر ، موقع برگشتن شهاب از مدرسه ، من هم خانه بودم . اول ساکت بود و من هم توجهی نداشتم تا اینکه خودش اومد پیشم و گفت که زنگ یکی مانده به آخر ، در کلاس درس قرآن ، معلم قرآن به خاطر این که شهاب هنگام گوش کردن به صحبت معلم سرش رو روی دست هاش گذاشته بوده ، با چوب ضربه ای به سرش زده ! . وقتی که داشت تعریف می کرد یک باره بغضش هم ترکید و به گریه افتاد . شهاب پسر کم حرف و البته مغروریه و بیشتر از دو ساعت تمام ناراحتی این ضربه رو بروز نداده بود . وقتی جزئیات رو پرسیدم تعریف کرد که گویا شاگرد جدیدی توسط معلم قرآن به کلاس معرفی می شده و در ضمن این معارفه ، معلم شاگرد های کلاس رو " گوسفند " معرفی کرده و از اونجای...
13 مهر 1393

در آغوش دیو سپید

به نام خدا     ای دیو سپید پای در بند ....... ای گنبد گیتی ، ای دماوند         از سیم به سر یکی کله خود .......  و آهن به میان یکی کمربند تا چشم بشر نبیندت روی  ....... بنهفته به ابر چهر دلبند تا وارهی از دم ستوران  ....... وین مردم نحس دیو مانند با شیر سپهر بسته پیمان ....... با اختر سعد کرده پیوند         چون گشت زمین ز جور گردون .......  سرد و سیه و خموش و آوند         بنواخت ز خشم بر فلک مشت  ....... آن مشت تویی ، تو ای دماوند ********    با آقای رضایی قرار گذاشته بودیم که بر...
10 مهر 1393

با دخالت دست و پا !

به نام خدا اول : هفته گذشته ، یکشنبه رفتیم فردوس و پنجشنبه برگشتیم ؛ از مشهد گوجه فرنگی و انگور خریدم و بردم تا در باغ باباآقا رب و شیره درست کنیم .   تهیه رب گوجه فرنگی که مثل هر سال بود و تازه ای نداشت ؛ جز اینکه تعداد کسانی که رب خانگی مصرف می کنند خیلی زیاد شده و بعد از ماجرای پالم در لبنیات به نظر می رسد که مردم نسبت به خوراکی ها حساسیت بیشتری دارند . رب های بازاری که با بسته بندی و اسامی جذاب و با ذکر " بدون دخالت دست " به بازار عرضه می شوند اکثرا وارداتی از چین هستند . عمو علی ( برادرم ) چندین بار از بندر عباس به مقصد کارخانه هایی در مشهد رب چینی بار زده و به مقصد رسانده است ؛ در بسته بندی هایی ...
30 شهريور 1393

روش درست خوردن یک شاه میوه !

به نام خدا یکی از تجربه های جالب این روزهای سال ، خوردن گلابی شاه میوه است . این میوه بی نظیر شباهت های آشکار و پنهانی با سایر گلابی ها دارد اما با اولین گاز متوجه تفاوت زیادش با بقیه همنوع ها و هم نام ها و دلیل نام نهادن " شاه میوه " می شویم .  بعد از سیب ترش ، سیب زرد لبنانی ، سیب سرخ دماوندی ، سیب سبز فرانسوی ، سیب گلاب ، سیب عباسی و سیب کلوخی ، گلابی شاه میوه ی خراسانی هشتمین میوه مورد علاقه منه ؛ طعم منحصر به فردی داره که اگر هم زمان گلابی دیگه ای رو هم گاز بزنیم بهتر متوجه می شویم ! ؛ البته ظاهرش ساده و بی ریا است و اصلا اون دلفریبی گلابی های دیگه رو نداره ! .  موقع خرید دقت می کنیم که گرفتار جادوی زبا...
28 شهريور 1393

شمال از شمال غربی

به نام خدا چند سالی می شد که از دوستان وصف سرعین و گردنه حیران رو می شنیدم اما فرصت یا قسمت نمی شد که بریم ؛ امسال رفتیم .  بعد از بازدید کوتاه از سلطانیه ، از طریق اتوبان تبریز رفتیم اردبیل و از آن جا هم سرعین ... شهر قشنگی بود و البته تمیز ؛ مملو از مغازه هایی که عسل ، سرشیر و آش دوغ می فروختند و بازارهایی مثل بازار های مشهد . یک شب اردبیل بودیم و یک شب سرعین ؛ با شهاب رفتیم آبگرم " گاومیش گلی " ؛ شهاب که به زحمت یک بار پاها رو تا مچ گذاشت داخل آبگرم و من هم شجاعت خیلی بیشتری از خودم نشان ندادم ! ؛ از آبگرم خیلی خوشم نمیاد . روستای گلی رو هم پیدا کردیم ! صبح 26 مرداد از سرعین به طرف آستارا حرکت کردیم...
20 شهريور 1393

یاس شب

به نام خدا مشهدی ها آدم های نسبتا خوبی هستند ! اما سلیقه گل و گیاه ندارند ! .  امروز از چهارشنبه بازار یک گلدان  " یاس شب " یا " محبوبه شب " خریدم ؛ چند ؟ فقط 5 تومن ناقابل ! فروشنده گل و گیاه ، ارزان فروش نبود اما این گونه گل ها در مشهد چندان بازاری ندارد . مشهدی ها عاشق " کاج مطبق " اند ! . یک درخت بی مزه و لوس با رشدی بسیار آرام  . امروز فروشنده یک گلدان کوچک کاج مطبق رو 25 تومن می فروخت و چه قدر هم مشتری داشت ! . نمی دونم ملت از چیه این گیاه خوششون میاد ؟!   اما این سلیقه یک حسنی هم داره و اون هم پایین بودن قیمت گل هایی مثل یاس رازقی و یاس شبه ! ؛ چون چندان خواهان ندار...
19 شهريور 1393

دزدان دریایی کارائیب !

به نام خدا اول : بچه های ما با دیدن فیلم ها و برنامه های تلویزیونی ، دچار جوگرفتگی می شوند ! . جدیدترین این جوگرفتگی ها بعد از دیدن فیلم " دزدان دریایی کارائیب ؛ بر امواج ناشناخته " رخ داده است . آنجا که جرج آگوستوس ، پادشاه انگلستان ، این حرکت با مزه را انجام می دهد :      این یک صحنه را صد بار دیده ایم و با هر موضوعی هم باید اجرایش کنیم ! .     امروز که دنبال عکسی از این صحنه می گشتم ، متوجه شدم که این بازیگر فوت کرده است . روحش شاد که هنوز هم بچه های ما را شاد می کند .   دوم : در هفته گذشته " دهه تولد " مامان رو جشن گرفتیم ! . مامان روزی بین ...
16 شهريور 1393
niniweblog
تمامی حقوق این صفحه محفوظ و متعلق به گل رخ می باشد